مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
گر شمیم غم و محنت به مشام آمده است شـادی و هـلهلـه از مردم شام آمده است هـمـره قـافـلـۀ عـتـرت یـاسـیـن تـا شـام بر سـر نـیـزه سـر پـاک امـام آمده است گرچه در صبح گهان است طلوع خورشید خبر این است که خورشید به شام آمده است با ملائک ز فـلک گریـه کنان جبـرائیل در پـی دیـدن ایـن مـاه تـمـام آمـده است مـادرش فـاطمـه از کرب و بـلا و کوفـه پـی دیـدار گُـلـش گـام به گـام آمده است گرچه خون میچکد از گردن و پایش، نگرید رهـبـر قـافـلـۀ شـور و قـیـام آمـده است اشکِ حـلقـه زده در دیدۀ او، پیـش امـام پیر مردی که پی عـرض سلام آمده است سخـن زیـنـب و سجّـاد پـی مـحـو سـتـم ذوالفقاری است که بیرون ز نیام آمده است ای وفائی بنگـر از همـه سو، خار غمی پـی آزار گُــل خـیـــر اَنـــام آمــده است |